مقاله پژوهشی
کنترل بیولوژیک بیمایهای گیاهی
فرناز فکرت؛ ذبیح الله اعظمی ساردویی؛ الهام ملایی مقبلی؛ اسحاق مقبلی هنزایی
چکیده
این مطالعه بهمنظور بررسی اثر ورمیکمپوست و قارچ میکوریز Glomus versiform جهت کنترل Fusarium oxysporum f.sp. lycopersici در گیاه گوجهفرنگی انجام شد. بذور گوجهفرنگی در بسترهای حاوی: خاک استریل (شاهد)، قارچ G. Versiform(G)، ورمیکمپوست (V)، ترکیب Glomus + ورمیکمپوست (V+G) در جعبه نشا کشت شدند. پنج هفته بعد ریشههای گیاه در سوسپانسیون اسپور قارچ F. oxysporum و آب، تیمار ...
بیشتر
این مطالعه بهمنظور بررسی اثر ورمیکمپوست و قارچ میکوریز Glomus versiform جهت کنترل Fusarium oxysporum f.sp. lycopersici در گیاه گوجهفرنگی انجام شد. بذور گوجهفرنگی در بسترهای حاوی: خاک استریل (شاهد)، قارچ G. Versiform(G)، ورمیکمپوست (V)، ترکیب Glomus + ورمیکمپوست (V+G) در جعبه نشا کشت شدند. پنج هفته بعد ریشههای گیاه در سوسپانسیون اسپور قارچ F. oxysporum و آب، تیمار و به گلدان منتقل شدند. در پایان آزمایش، نشانههای بیماریزایی، شاخصهای رشدی، بهبود جذب عناصر ماکرو، میزان کلروفیل برگها و درصد کلنیزه شدن ریشهها ارزیابی شد. نتایج نشان داد استفاده از ترکیب (V+G) مؤثرتر از کاربرد هرکدام بهتنهایی بود. تیمار گیاهان آلوده به پاتوژن با ترکیب مذکور وقوع زردی برگها را بهطور معنیداری تا ۳/۱۷ درصد کاهش داد و در مقابل تیمار شاهد آلوده ۶/۶۸ درصد ارزیابی شد. همچنین با توجه به نتایج کلنیزه شدن ریشهها توسط قارچ G. versiform، تیمار V+G+F- با افزایش ۲۳ درصدی بهبود یافت. در حالت آلودگی با قارچ F. oxysporum کمترین مقدار کلروفیل در تیمار شاهد ۱۲ (عدد SPAD) تخمین زده شد درحالیکه در تیمار V+G به مقدار ۳۰ افزایش یافت. همچنین بیشترین میزان جذب عناصر N، P، K در تیمار گیاه با V+G حاصل شد. بر اساس یافتههای این مطالعه، کاربرد (V+G) در کنترل بیماری فوزاریومی گوجهفرنگی علاوه بر بهبود رشد و سلامت گیاه، در کنترل بیمارگر مذکور قابل توصیه میباشد.
مقاله پژوهشی
دیگر روشهای مرتبط با بیوکنترل
تبسم ناصری پور؛ سمیرا شهبازی؛ سعید نصراله نژاد؛ کامران رهنما
چکیده
این پژوهش با هدف ایجاد جهش در قارچ Trichoderma virideبه وسیله پرتو گاما و سپس بررسی افزایش یا کاهش بیان آنزیمهای سلولاز و کیتیناز در جدایه های جهش یافته نسبت به جدایه وحشی صورت گرفت. القای جهش با دز بهینه 250 گری و با استفاده از پرتوگاما انجام شد. پروفایل پروتئینی آنزیمهای تولید شده کلیه جدایهها با آزمون الکتروفورز SDS-PAGE مورد بررسی ...
بیشتر
این پژوهش با هدف ایجاد جهش در قارچ Trichoderma virideبه وسیله پرتو گاما و سپس بررسی افزایش یا کاهش بیان آنزیمهای سلولاز و کیتیناز در جدایه های جهش یافته نسبت به جدایه وحشی صورت گرفت. القای جهش با دز بهینه 250 گری و با استفاده از پرتوگاما انجام شد. پروفایل پروتئینی آنزیمهای تولید شده کلیه جدایهها با آزمون الکتروفورز SDS-PAGE مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت الگوی پروتئوم گونه T. virideبه همراه جدایه جهشیافته Tv M21 با سوبسترای کیتین کلوئیدی با تکنیک الکتروفورز دوبعدی و نرمافزار ImageMaster 2D Platinum ارزیابی شد. بیشترین تنوع در تولید آنزیمهای سلولازی در جدایههای جهشیافته نسبت به جدایه وحشی در Tv M21، Tv M10، Tv M16 و Tv M14 و بیشترین تنوع در تولید آنزیمهای کیتینازی در جدایههای جهشیافته نسبت به جدایه وحشی در Tv M21، Tv M1 و Tv M4 مشاهده شد. الگوی پروتئوم نشان داد، لکههای پروتئینی جدایههای جهشیافته در مقایسه با جدایههای وحشی بهصورت کمی و کیفی متفاوت هستند. نتایج نشان داد، اشعه گاما میتواند تغییر در میزان تولید آنزیمهای خارج سلولی و فعالیت آنها را سبب شود. این موضوع میتواند در مدیریت بیماریهای گیاهی و بهرهوری صنعتی از آنزیمهای مورد مطالعه مد نظر قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
کنترل بیولوژیک آفات
آرزو الهی؛ اصغر شیروانی؛ مریم راشکی
چکیده
شتة مومی کلم Brevicoryne brassicae از آفات مهم کلزا در جهان است و پارازیتویید Diaeretiella rapae از مهمترین دشمنان طبیعی آن میباشد. در این پژوهش، طول دورههای مختلف رشدی، درصد مومیاییهای تولیدشده، درصد افراد کامل و نسبت جنسی پارازیتویید روی سه ژنوتیپ مختلف کلزا شامل Okapi، Licord و Hyola401 بررسیشد (دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و ...
بیشتر
شتة مومی کلم Brevicoryne brassicae از آفات مهم کلزا در جهان است و پارازیتویید Diaeretiella rapae از مهمترین دشمنان طبیعی آن میباشد. در این پژوهش، طول دورههای مختلف رشدی، درصد مومیاییهای تولیدشده، درصد افراد کامل و نسبت جنسی پارازیتویید روی سه ژنوتیپ مختلف کلزا شامل Okapi، Licord و Hyola401 بررسیشد (دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 16:8 ساعت (روشنایی: تاریکی)). نتایج نشان داد که طول دورة تخمریزی تا تشکیل مومیایی زنبور در Okapi (05/0±96/3) با ژنوتیپهای Licord (01/0±57/4) و Hyola401 (04/0±72/4) تفاوت معنیدار داشت. Okapi باعث کاهش طول دورة تخمریزی تا ظهور حشره کامل در هر دو جنس نر (11/0±91/7) و ماده (10/0±02/8) شد. بهطور معنیدار، بیشترین درصد مومیایی تولیدشده روی Okapi(81/6±60/89) نسبت به Licord(21/5±20/66) و Hyola401 (64/3±10/59) مشاهده شد. نسبت جنسی روی ژنوتیپهای مختلف تفاوت معنیدار نشان نداد. کوتاهترین طول دورة نابالغ نیز روی ژنوتیپ Okapi اتفاق افتاد. ژنوتیپ Okapi میتواند کارایی زنبوررا در کنترل شته نسبت به دو ژنوتیپ دیگر افزایش دهد. کاربرد روش کنترل بیولوژیک ازدیادی با استفاده از پارازیتویید D. rapaeدر مزارع زیر کشت Okapi و همچنین تولید انبوه پارازیتویید مذکور با استفاده از این ژنوتیپ در برنامههای مدیریت تلفیقی آفات پیشنهاد میشود.
مقاله پژوهشی
کنترل بیولوژیک بیمایهای گیاهی
اقدس خطیب؛ مجتبی مرادزاده اسکندری؛ احمد درخشان؛ هادی محمودی
چکیده
در این پژوهش کارآیی سه جدایه قارچ harzianumTrichoderma بهدست آمده از ترکیبات تجاری تریانومپی، تریکومیکساچ-وی، تریکوفانگاس و دو جدایه بومی Th1 و Th2 این قارچ از نظر کنترل بیماری پژمردگی فوزاریومی خربزه به روش تیمار بذر در آزمایشگاه و گلخانه ارزیابی شد. در آزمایشگاه بذور مایهزنی شده با بیمارگر و ترکیبات تجاری و دو جدایه بومی، از نظر میزان ...
بیشتر
در این پژوهش کارآیی سه جدایه قارچ harzianumTrichoderma بهدست آمده از ترکیبات تجاری تریانومپی، تریکومیکساچ-وی، تریکوفانگاس و دو جدایه بومی Th1 و Th2 این قارچ از نظر کنترل بیماری پژمردگی فوزاریومی خربزه به روش تیمار بذر در آزمایشگاه و گلخانه ارزیابی شد. در آزمایشگاه بذور مایهزنی شده با بیمارگر و ترکیبات تجاری و دو جدایه بومی، از نظر میزان جوانهزنی بررسی شدند. نتایج نشان داد جدایههای تریانوم پی و Th1 با ایجاد بهترتیب 95 و 5/92% جوانهزنی، مؤثرترین تیمارها بوده و نسبت به شاهد که 25% جوانهزنی داشت، اختلاف معنیدار نشان داد. در گلخانه، بذور با تیمارهایی شامل سه ترکیب تجاری بیولوژیک، دوجدایه تکثیرشده در سبوس با سه غلظت 5/0، 5/1 و 5/2 در هزار، دو قارچکش رورال تیاس و تیابندازول با غلظتهای 5/1، 2 و 5/2 در هزار ضدعفونی و در گلدانهایی با خاک مایهزنی شده به قارچ کشت شدند. شاخصهای رشدی و شدت بیماری مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج شدت بیماری نشان داد تریانوم و تریکومیکس 5/2%، تریکوفانگ 5/1 و رورال 2% بهترتیب با 80، 5/67، 5/67 و 5/67% بوتههای سالم، در مقایسه با شاهد با 5/7 درصد، مؤثرترین تیمارها بود. شاخصهای رشدی، رورال2%، تریانوم5/2 در هزار و سوسپانسیونی از جدایهها با غلظت 106 اسپور در میلیلیتر، مایهزنی شد، بهترین تیمارها بودند. نتایج نشان داد جدایههای بومی و تجاری harzianumT.پتانسیل کنترل این بیماری را از طریق تیمار بذر داشته، این توانایی قابل مقایسه با قارچکشها بوده و در بین جدایههای قارچ آنتاگونیست، این قابلیت متفاوت میباشد.
مقاله پژوهشی
کنترل بیولوژیک بیمایهای گیاهی
محمد جواد زاهد؛ کیوان بهبودی
چکیده
پوسیدگی ریشه و طوقه گوجهفرنگی با عامل Fusarium oxysporum f.sp. radicis-lycopersici (FORL) یکی از بیماریهای مهم خاکزاد گوجهفرنگی بهحساب میآید. در این پژوهش 740 جدایه اکتینوباکتری از مزارع گوجهفرنگی مناطق مختلف استانهای فارس و البرز جمعآوری گردید. آزمونهای آنزیمی انجام گرفته حاکی از تولید آنزیم پروتئاز و توانایی تولید سیدروفور ...
بیشتر
پوسیدگی ریشه و طوقه گوجهفرنگی با عامل Fusarium oxysporum f.sp. radicis-lycopersici (FORL) یکی از بیماریهای مهم خاکزاد گوجهفرنگی بهحساب میآید. در این پژوهش 740 جدایه اکتینوباکتری از مزارع گوجهفرنگی مناطق مختلف استانهای فارس و البرز جمعآوری گردید. آزمونهای آنزیمی انجام گرفته حاکی از تولید آنزیم پروتئاز و توانایی تولید سیدروفور در تمامی جدایهها بود. محیط کشت فیلتر شده جدایه UTS49 بهعنوان جدایه برتر با جمعیت 108 × 3 به میزان 94 درصد از جوانهزنی اسپور قارچ بیمارگر جلوگیری کرد. بیشترین میزان تشکیل بیوفیلم باکتریایی مربوط به جدایههای UTS385، UTS10 و UTS49 بود. در بررسیهای گلخانهایجدایه UTS49 موجب کاهش علائم بیماری به میزان 75 درصد شد. بررسی جمعیت جدایه UTS49 در ریزوسفر خیار و گوجهفرنگی، بیانگر توان این جدایهدر کلنیزاسیون قوی و پایدار است. بر اساس آزمونهای فوق جدایه UTS49بهعنوان بهترین جدایه در کنترل بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه گوجهفرنگی مشخص شد. با توجه به آزمونهای بیوشیمیایی و توالی rDNA 16s، این جدایه Streptomyces carpaticusشناسایی و معرفی گردید.
مقاله پژوهشی
کنترل بیولوژیک بیمایهای گیاهی
ارغوان اردلان؛ سعید عباسی؛ روح اله شریفی
چکیده
یکی از راهبردهایی که در امر تجاری سازی عوامل بیوکنترل در نظر گرفته میشود، بحث طراحی محیط کشت برای تولید انبوه این باکتریهاست. این پژوهش با هدف بررسی اثر برخی عناصر معدنی روی تولید زیستتوده و فعالیت بیوکنترلی باکتریBacillus pumilus INR7 علیه Rhizoctonia solaniعامل مرگ گیاهچۀ لوبیا به اجرا درآمد. عناصر معدنی مورد استفاده در این پژوهش شامل آهن، روی، ...
بیشتر
یکی از راهبردهایی که در امر تجاری سازی عوامل بیوکنترل در نظر گرفته میشود، بحث طراحی محیط کشت برای تولید انبوه این باکتریهاست. این پژوهش با هدف بررسی اثر برخی عناصر معدنی روی تولید زیستتوده و فعالیت بیوکنترلی باکتریBacillus pumilus INR7 علیه Rhizoctonia solaniعامل مرگ گیاهچۀ لوبیا به اجرا درآمد. عناصر معدنی مورد استفاده در این پژوهش شامل آهن، روی، مس، بُر، کبالت، مولیبدن و منگنز بود که هر کدام در سه غلظت مورد استفاده قرار گرفتند. در این میان، غلظت متوسط و بیشینۀ آهن (36 و 72 میکرومول) و مس (7 و 14 میکرومول) و غلظت کمینۀ منگنز (5/12 میکرومول) به صورت معنیداری باعث افزایش جمعیت باکتری شدند. غلظت کمینه و متوسط روی (35 و 70 میکرومول) و بیشینۀ کبالت (14 میکرومول) باعث کاهش معنیدار جمعیت باکتری در مقایسه با محیط پایه M1 شدند. در آزمون گلخانهای، عناصر آهن در غلظت متوسط (36) و مس در غلظت بیشینه (14 میکرومول) بیشترین اثر را در افزایش کارایی باکتری در کنترل بیماری مرگ گیاهچۀ لوبیا نشان دادند. در مقابل، غلظتهای بیشینۀ آهن (72 میکرومول)، کمینۀ روی (35 میکرومول)، بیشینۀ منگنز (50 میکرومول) و متوسط مولیبدن (1/8 میکرومول) باعث کاهش معنیدار کارایی بیوکنترلی باکتری در مقایسه با محیط پایه M1 شدند. در مجموع، غلظت بهینه برای عناصر مورد استفاده مشابه نبود و حتی در مورد یک عنصر خاص بین غلظت بهینه برای تولید زیستتوده و کارایی باکتری در بیوکنترل بیماری اختلاف وجود داشت.
مقاله پژوهشی
کنترل بیولوژیک آفات
سمیه رحیمی کلده؛ احمد عاشوری؛ علیرضا بندانی
چکیده
زنبورهای پارازیتویید جنس تریکوگراما به دلیل کاربرد گسترده در برنامههای کنترل زیستی، از دهههای گذشته موضوع مورد مطالعه بسیاری از محققان است. یکی از نکاتی که همواره مورد توجه پژوهشگران، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان این زنبورها بوده است، افزایش توانمندی زیستی گونههای این جنس در فرایند تولید و ذخیرهسازی بشکل دیاپوز آن میباشد. ...
بیشتر
زنبورهای پارازیتویید جنس تریکوگراما به دلیل کاربرد گسترده در برنامههای کنترل زیستی، از دهههای گذشته موضوع مورد مطالعه بسیاری از محققان است. یکی از نکاتی که همواره مورد توجه پژوهشگران، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان این زنبورها بوده است، افزایش توانمندی زیستی گونههای این جنس در فرایند تولید و ذخیرهسازی بشکل دیاپوز آن میباشد. عوامل محیطی و در رأس آنها دما همواره بر توانمندی زیستی حشرات در تمام مراحل زندگی تأثیرگذار است. در این تحقیق اثر سه دمای 10، 14 و 20 درجه سلسیوس بر نرخ خروج، نسبت جنسی، زادآوری و میزان تلفات مراحل مختلف رشدی Trichogramma brassicae Bezdenko (Hym: Trichogrammatidae) به منظور مطالعه نحوه پاسخ حشره در مقابله با سرما مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج این تحقیق، مرحله لاروی حساسترین و مرحله پیششفیرگی مقاومترین مراحل زندگی T. brassicae به دمای پایین است. بین نرخ خروج و میزان زادآوری زنبورهای پارازیتویید بالغ و دما رابطه مستقیم مشاهده شد. نسبت افراد ماده خارج شده تحت تأثیر قرارگیری در دماهای پایین قرار نگرفت. بنابراین زنبور T. brassicae را میتوان با بهرهگیری از سرمادهی به منظور ذخیرهسازی-انبارداری وارد وقفه رشدی (دیاپوز-رکود رشدی) کرد. گرچه بروز پدیده دیاپوز بر اثر قرارگیری حشره در دماهای پایین با اثرات کاهنده بر توانمندی زیستی این پارازیتویید همراه است.
مقاله پژوهشی
کنترل بیولوژیک آفات
مسعود لطیفیان؛ ابراهیم سلیمان نژادیان؛ مهران غزوی
چکیده
قارچ Beauveria bassiana یکی از عوامل کنترل میکروبی شپشه دندانهدار Oryzaephilus surinamensis میباشد. در این تحقیق به منظور بررسی همهگیرشناسی عامل بیمارگر، شپشه دندانهدار درون انسکتاریومهای حاوی خرما پرورش داده شد. خرما قبل از انتقال به انسکتاریوم با غلظت کشنده 50% قارچ B. bassiana تیمار شد. نمونهبرداریها در طول 25 هفته انبارداری انجام و جمعیت میزبان ...
بیشتر
قارچ Beauveria bassiana یکی از عوامل کنترل میکروبی شپشه دندانهدار Oryzaephilus surinamensis میباشد. در این تحقیق به منظور بررسی همهگیرشناسی عامل بیمارگر، شپشه دندانهدار درون انسکتاریومهای حاوی خرما پرورش داده شد. خرما قبل از انتقال به انسکتاریوم با غلظت کشنده 50% قارچ B. bassiana تیمار شد. نمونهبرداریها در طول 25 هفته انبارداری انجام و جمعیت میزبان در 12 گام محاسبه گردید. تغییرات گروههای جمعیتی بر اساس مدلهای عمومی، اس-آی- ار و آندرسون و می محاسبه شد. در شرایط شاهد و بیماری مدل رشد لجستیک برازش مناسبی از رشد جمعیت نشان داد. مقایسه کارایی مدلهای مختلف نشان داد که مدل آندرسون و می در بیان ارتباطات مختلف جمعیتها با عامل بیمارگر موفقتر از مدلهای عمومی و اس- آی- ار عمل میکند. در منحنی تغییرات تراکم جمعیت آفت در خرمای تیمار شده یک روند سینوسی مشاهده شد به گونهای که تراکم جمعیت در مرحله "پیشهمهگیری" افزایش یافته تا به نقطه اوج منحنی که زمان وقوع همهگیری بود، رسید. پس از آن در مرحله "پسهمهگیری" روند کاهشی در منحنی تراکم جمعیت آفت ثبت شد. در دوره انبارداری چهار موج ثبت گردید که نشان دهنده پنج دوره همهگیری در جمعیت آفت بود. نقاط اوج این موجها در هفتههای سوم، سیزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم واقع شده بود. طولانیترین دوره ، دوره دوم بود که حدود 12 هفته و کوتاهترین موج همه گیری بود.
مقاله پژوهشی
کنترل بیولوژیک آفات
الهام سالاری؛ جواد کریمی؛ حسین صادقی نامقی؛ مجید فصیحی هرندی
چکیده
مطالعه حاضر به منظور بررسی پتانسیل بیمارگری جدایهی بومی K29 Acrobeloides maximus، از نماتودهای بیمارگر حشرات از استان کرمان، علیه لاروهای کرم خراط Zeuzera pyrina L. (Lepidoptera: Cossidae)، مخربترین آفت درختان گردو در ایران، انجام شد. اهداف اصلی این مطالعه شامل ارزیابی بیمارگری درون تشتک پتری و شاخه، بررسی رابطه بین اندازه بدن میزبان و حساسیت به نماتود ...
بیشتر
مطالعه حاضر به منظور بررسی پتانسیل بیمارگری جدایهی بومی K29 Acrobeloides maximus، از نماتودهای بیمارگر حشرات از استان کرمان، علیه لاروهای کرم خراط Zeuzera pyrina L. (Lepidoptera: Cossidae)، مخربترین آفت درختان گردو در ایران، انجام شد. اهداف اصلی این مطالعه شامل ارزیابی بیمارگری درون تشتک پتری و شاخه، بررسی رابطه بین اندازه بدن میزبان و حساسیت به نماتود و همچنین توانایی تولیدمثل و نفوذ نماتود به بدن آفت میشدند. ارزیابی بیمارگری در غلظتهای 5، 10، 20، 50 و 100 لارو عفونتزا به ازای هر لارو آفت در شرایط آزمایشگاه انجام گرفت. میزان LC50 محاسبه شده پس از 72 ساعت 12.1 IJs larva-1 محاسبه شد. در آزمایشهای شاخه نیز این نماتود بیش از 65 درصد تلفات روی لاروها ایجاد و تشریح اجساد لاروها آلودگی نماتودی را در آنها تایید نمود. بررسی رابطه بین اندازه بدن لاروهای Z. pyrina و حساسیت آنها به نماتود نشان داد که میزان تلفات ایجاد شده در لاروهای بزرگتر پس از قرار گرفتن در معرض این بیمارگر بیشتر بود. جدایهی K29، نفوذ و تولیدمثل موفقیتآمیزی در بدن لاروهای خراط و Galleria mellonella داشتند. بیشترین میزان تولیدمثل در غلظت 20 لارو عفونتزا در لاروهای Z. pyrina (30560.5±559.3 IJs) محاسبه شد. نتایج بیانگر آنستکه جدایهی بومی K29، قادر به بیمارگری و تکثیر در لاروهای کرم خراط است. بنابراین میتوان این نماتود بیمارگر را در برنامههای مدیریت تلفیقی کرم خراط مورد توجه قرار داد. لیکن هنوز مطالعات بیشتری درخصوص چگونگی ردیابی لاروهای تیمار شده با این بیمارگر در تنههای تنومند درختان گردو لازم است.
مقاله پژوهشی
کنترل بیولوژیک آفات
ناصر فرار؛ عباسعلی زمانی؛ ناصر معینی نقده؛ مصطفی حقانی؛ ابراهیم عزیزخانی
چکیده
مگس پارازیتویید Pales murina Mes. (Dip., Tachinidae)، جهت پارازیتیسم شبپرۀ برگخوار دو نواری، Streblote siva (Lefebvre) (Lep., Lasiocampidae) ، تخمهای کوچک خود را روی برگ درختان میزبان حشرۀ آفت قرار میدهد. موفقیت پارازیتیسم بستگی به انتخاب گیاه میزبان مناسب جهت تخمریزی پارازیتویید، قرار دادن تخم نزدیک میزبان و بلعیده شدن تخم توسط لارو میزبان دارد. هدف از ...
بیشتر
مگس پارازیتویید Pales murina Mes. (Dip., Tachinidae)، جهت پارازیتیسم شبپرۀ برگخوار دو نواری، Streblote siva (Lefebvre) (Lep., Lasiocampidae) ، تخمهای کوچک خود را روی برگ درختان میزبان حشرۀ آفت قرار میدهد. موفقیت پارازیتیسم بستگی به انتخاب گیاه میزبان مناسب جهت تخمریزی پارازیتویید، قرار دادن تخم نزدیک میزبان و بلعیده شدن تخم توسط لارو میزبان دارد. هدف از این مطالعه، بررسی اثرات سطوح غذایی گیاه- گیاهخوار بر رفتار میزبانیابی مگس پارازیتویید و میزان موفقیت آن، است. برای این منظور پاسخهای رفتاری مگس P. murina از نظر حس بویایی و بینایی نسبت به لارو، گیاه، مدفوع و بوهای مواد ثانویۀ متابولیکی متصاعد شده از گیاهان مختلف میزبان حشرۀ آفت با استفاده از دستگاههای بویاییسنج و تونل هوا سنجیده شد. نتایج آزمایشهای بویاییسنج نشان داد که تفاوت معنیدار در سطح احتمال پنج درصد بین حرکت مگسهای پارازیتویید به سمت تیمار کُنوکارپوس با صدمۀ زیستی با سایر تیمارها مشاهده شد (χ2=12.019, P=0.007,df=3). مگس پارازیتویید با اختلاف معنیداری به تیمار مدفوع لاروهای شبپرۀ برگخوار دو نواری نسبت به بقیۀ تیمارها جلب شد (χ2=9.940, P=0.019,df=3). نتایج زیستسنجی تونل هوا اختلاف معنیداری بین کُنوکارپوس با خسارت زیستی نسبت به خسارت مکانیکی (χ2=14.40, df=1, P=0.000)، کُنوکارپوس با خسارت زیستی در مقابل اِستبرق با خسارت زیستی (χ2=18.667, df=1, P=0.000) و مدفوع در مقابل ماسه مرطوب (χ2=4.90, df=1, P=0.027) نشان داد. راهبرد مگس پارازیتویید P. murina برای موفقیت میزان پارازیتیسم و بقا شامل شناسایی محل خسارت توسط لارو میزبان، تشخیص گیاه مناسب، شناسایی مواد ثانویۀ متابولیکی حاصل از همکنش گیاه- میزبان و مدفوع لارو میزبان میباشد.
مقاله پژوهشی
کنترل بیولوژیک آفات
مرجان حیدریان دهکردی؛ حسین اللهیاری؛ رضا طلایی حسنلویی؛ بروس پارکر
چکیده
تریپسها از آفات مهم محصولات گلخانهای هستند که علاوه بر خسارت مستقیم موجب انتقال بیماریهای ویروسی نیز میشوند. واکنش تابعی عامل مهمی در انتخاب دشمنان طبیعی برای کنترل بیولوژیک آفات محسوب میشود. کنه شکارگر Amblyseius swirskii و قارچ بیمارگر حشرات Beauveria bassiana از مهمترین دشمنان طبیعی تریپس غربی گل هستند. واکنش تابعی کنه شکارگر روی لارو ...
بیشتر
تریپسها از آفات مهم محصولات گلخانهای هستند که علاوه بر خسارت مستقیم موجب انتقال بیماریهای ویروسی نیز میشوند. واکنش تابعی عامل مهمی در انتخاب دشمنان طبیعی برای کنترل بیولوژیک آفات محسوب میشود. کنه شکارگر Amblyseius swirskii و قارچ بیمارگر حشرات Beauveria bassiana از مهمترین دشمنان طبیعی تریپس غربی گل هستند. واکنش تابعی کنه شکارگر روی لارو تریپسهای تیمار نشده و تیمار شده با جدایه JEF-007 قارچ در سه فاصله زمانی 0، 24 و 36 ساعت مطالعه گردید. در این پژوهش، واکنش تابعی کنه شکارگر روی تریپس غربی گل در شرایط آزمایشگاهی (Cº 1±25، رطوبت 10±70% و دورهی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. آزمایش درون ظرف پتری به مدت 24 ساعت انجام شد. هر یک از تراکمهای (2، 4، 6، 8، 10، 12، 16 و 20) تریپس در 10 تکرار، در اختیار یک کنه ماده بالغ حداکثر با عمر 24 ساعت قرار داده شد و پس از گذشت 24 ساعت تعداد حشرات کشته شده توسط کنه شمارش شد. واکنش تابعی با استفاده از مدل راجرز، برای همه تیمارها از نوع II تعیین شد. مقایسهی نتایج حاصل از پارامترهای واکنش تابعی در تیمارهای مختلف نشان داد که زمان دستیابی کنهی شکارگر روی لاروهای تریپس غربی گل که در بازهی زمانی 24 ساعت پس از آلودگی در معرض کنهی شکارگر قرار گرفته بودند با شاهد اختلاف معنیدار داشت اما این اختلاف بین تیمارهای شاهد و بازهی زمانی صفر ساعت و 36 ساعت پس از پاشش قارچ مشاهده نشد.
مقاله کوتاه
کنترل بیولوژیک آفات
سیروس آقاجانزاده؛ حسین طاهری
چکیده
بالشک مرکبات Pulvinaria auranti از مهمترین آفات مرکبات به شمار میرود و هرساله موجب خسارت اقتصادی روی محصول میشود. در این تحقیق 9 جدایه قارچ Lecanicillium muscarium از باغهای مرکبات غرب مازندران و شرق گیلان جمع آوری و پس از شناسایی، کارآیی آنها روی بالشک مرکبات در قالب طرح کاملاً تصادفی با 10 تیمار و 4 تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. بیمارگری قارچ با ...
بیشتر
بالشک مرکبات Pulvinaria auranti از مهمترین آفات مرکبات به شمار میرود و هرساله موجب خسارت اقتصادی روی محصول میشود. در این تحقیق 9 جدایه قارچ Lecanicillium muscarium از باغهای مرکبات غرب مازندران و شرق گیلان جمع آوری و پس از شناسایی، کارآیی آنها روی بالشک مرکبات در قالب طرح کاملاً تصادفی با 10 تیمار و 4 تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. بیمارگری قارچ با محلولپاشی 106×5 اسپور در میلیلیتر آب از هر جدایه روی بالشک مرکبات تعیین شد. درصد تلفات جدایههای قارچ بیمارگر روی بالشک مرکبات محاسبه شد و نتایج نشان داد که تیمارها با یکدیگر اختلاف معنیدار دارند. مقایسه میانگین درصد تلفات تیمارها نشان داد که جدایه 6 ، 7، 8 و 9 بدون اختلاف معنیدار با یکدیگر بیشترین درصد تلفات و جدایههای 2 و 5 کمترین درصد تلفات را روی بالشک مرکبات ایجاد کردند. بنابراین قارچ L. muscarium روی بالشک مرکبات بیمارگر بوده و با توجه به درصد تلفات آن روی آفت، میتواند به عنوان یک عامل میکروبی موثر در کاهش جمعیت آن باشد.