کنترل بیولوژیک بیمایهای گیاهی
محمد ادبی فیروزجایی؛ پژمان خدایگان؛ فرید بیگی؛ روح الله صابری ریسه
چکیده
بلاست مرکبات یکی از بیماریهای مهم مرکبات در شمال کشور است که توسط گونههایی از جنس سودوموناس (Pseudomonas spp.) ایجاد میشود. این بیماری در شرایط اقلیمی مساعد، خسارتهای چشمگیری به باغهای مرکبات وارد میکند. با توجه به محدودیتهای استفاده از آنتیبیوتیکها و ترکیبات شیمیایی سنتزی، کنترل بیولوژیک یا استفاده از ترکیبات گیاهی ضد میکروبی ...
بیشتر
بلاست مرکبات یکی از بیماریهای مهم مرکبات در شمال کشور است که توسط گونههایی از جنس سودوموناس (Pseudomonas spp.) ایجاد میشود. این بیماری در شرایط اقلیمی مساعد، خسارتهای چشمگیری به باغهای مرکبات وارد میکند. با توجه به محدودیتهای استفاده از آنتیبیوتیکها و ترکیبات شیمیایی سنتزی، کنترل بیولوژیک یا استفاده از ترکیبات گیاهی ضد میکروبی میتواند روشی مؤثر برای کنترل بیماری بلاست باشد. در این تحقیق اثر چند جدایة مخمر رورست و عصارة بذر گلپر ایرانی (Heracleum persicum) بر عوامل بلاست مرکبات در شرایط آزمایشگاه (آزمون هالة بازدارندگی) و گلخانه، بررسی شد. جدایههای آنتاگونیست از نمونههای برگ مرکبات مناطق مختلف استانهای شمالی کشور جداسازی شدند. همچنین، بذر گلپر از مناطق مرتفع شهرستان بابل جمعآوری شد. در بررسی آزمایشگاهی، عصارة گلپر اثر معنیداری در مهار رشدی دو عامل بیمارگر از خود نشان داد، اما هیچیک از جدایههای مخمری نتوانستند بازدارندگی علیه دو بیمارگر ایجاد کنند. نتایج بررسی گلخانهای نشان داد که یکی از جدایههای مخمری (Pichia sp.) با میانگین کاهش 8/78 درصدی بهترین جدایه در کاهش شدت بیماری بلاست مرکبات بود. همچنین، عصارة گلپر توانست جمعیت بیمارگرها را در سطح میوة مرکبات، نسبت به شاهد تا 60 درصد کاهش دهد. یافتههای این تحقیق نشان داد که استرینPichia sp. و عصارة گلپر در کنترل بیماری مؤثر هستند.
مهدی میرزائی؛ حشمت الله امینیان؛ علی روستایی
چکیده
بیماری آتشک (Fire blight) یکی از بیماریهای مهم درختان میوهی دانهدار در جهان است. مشکلات کنترل این بیماری، بخصوص در مورد استفاده از آنتیبیوتیکها و همچنین از آنجاییکه روشهای دیگر شیمیایی نیز برای مبارزه با بیماری آتشک سیب و گلابی در دست نیست، روش بیولوژیک میتواند بهعنوان بهترین جایگزین برای کنترل بیماری مورد ...
بیشتر
بیماری آتشک (Fire blight) یکی از بیماریهای مهم درختان میوهی دانهدار در جهان است. مشکلات کنترل این بیماری، بخصوص در مورد استفاده از آنتیبیوتیکها و همچنین از آنجاییکه روشهای دیگر شیمیایی نیز برای مبارزه با بیماری آتشک سیب و گلابی در دست نیست، روش بیولوژیک میتواند بهعنوان بهترین جایگزین برای کنترل بیماری مورد توجه قرار گیرد. در این تحقیق، اثر پنج جدایه آنتاگونیست از گونههای Pantoea agglomerans و Pseudomonas fluorescens، بر باکتری عامل بیماری آتشک (Erwinia amylovora) در آزمایشگاه و باغ، مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور باکتریهای آنتاگونیست و عامل بیماری به ترتیب از بافتهای سالم و آلوده درختان سیب و گلابی از باغهای استانهای تهران و قزوین جداسازی شد و سپس جدایههای بهدستآمده، با استفاده از آزمونهای فیزیولوژیک، بیوشیمیایی و مورفولوژیکی مورد شناسایی قرار گرفتند. برای بررسی اثر این آنتاگونیستها بر رشد عامل بیماری آتشک، در آزمایشگاه، آزمون ایجاد هالهی بازدارنده (آنتیبیوز) و بررسی تولید آنتیبیوتیک (آزمون کلروفرم)، بهکار گرفته شد. در این آزمونها، جدایههای آنتاگونیست اثر معنیداری را در مهار رشد باکتری E. amylovora از خود نشان دادند. برای بررسی اثر این آنتاگونیستها در جلوگیری از سوختگی گلهای گلابی بهوسیلهی عامل بیماری در شرایط باغ، آزمون مزرعهای طراحی و اجرا شد. تحلیل دادههای این آزمون مشخص کرد که تیمارهای آنتاگونیستی بهطور معنیداری موفق به جلوگیری از سوختگی گلها شدند. بهطوری که این تیمارها وقوع بیماری را بین 3/55 تا 4/86 % کاهش دادند. این یافتهها نشان داد که همهی پنج جدایهی مورد بررسی در این تحقیق، هم در شرایط آزمایشگاهی و هم در شرایط باغ در کنترل بیماری موفق بودهاند.
کنترل بیولوژیک بیمایهای گیاهی
سمیه السادات قافله باشی؛ فاطمه جمالی؛ مسعود احمدزاده
چکیده
در این تحقیق از باکتری Pseudomonas fluorescens UTPF68، عامل کنترل بیولوژیک، علیه Phytophthora drechsleri استفاده شد. ترکیبات فرّار سویة UTPF68 در سه محیط کشت NA، NAG و PDA بهترتیب 44/84 درصد، 55/83 درصد و 33/67 درصد بازدارندگی از رشد میسیلیومی P. drechsleri را در برداشت. نتایج نشان داد که متابولیتهای خارجسلولی تولیدشده توسط سویة UTPF68 در محیط کشت PDA بهطور کامل از رشد P. drechsleri ...
بیشتر
در این تحقیق از باکتری Pseudomonas fluorescens UTPF68، عامل کنترل بیولوژیک، علیه Phytophthora drechsleri استفاده شد. ترکیبات فرّار سویة UTPF68 در سه محیط کشت NA، NAG و PDA بهترتیب 44/84 درصد، 55/83 درصد و 33/67 درصد بازدارندگی از رشد میسیلیومی P. drechsleri را در برداشت. نتایج نشان داد که متابولیتهای خارجسلولی تولیدشده توسط سویة UTPF68 در محیط کشت PDA بهطور کامل از رشد P. drechsleri ممانعت و در محیط کشت CMA به میزان 3/93 درصد از رشد بیمارگر جلوگیری کرد. سلول و عصارة سویة UTPF68 در سه غلظت 10 درصد، 25 درصد و 50 درصد، درون محیط مایع، بهطور کامل از رشد P. drechsleriجلوگیری کرد. همچنین، این باکتری توانست هر سه آنتیبیوتیک DAPG، MAPG و Plt را در محیط کشت KBG تولید کند. نتایج نشان داد که این باکتری میتواند هر دو شرایط in vitro و in vivo را به کنترل P. drechsleri درآورد؛ بهطوری که، کاربرد غلظت 108 سلول در هر میلیلیتر از این باکتری در خاک، خسارت ناشی از این بیمارگر را تا 60 درصد کاهش داد. مایهزنی این باکتری با خاک در حضور و نبود بیمارگر باعث بهبود فاکتورهای رشدی گیاه تحت شرایط گلخانه شد. بهطوری که، از این لحاظ با شاهد سالم تفاوت معنیداری نشان داد. بررسی کلونیزاسیون ریشة خیار نشان داد که این باکتری بعد از گذشت دو هفته، توانست منطقة ریزوسفر با جمعیت 109×3/2 در گرم ریشه را کلونیزه کند.
نازنین حاتمی؛ حسین اللهیاری؛ مجتبی حسینی
دوره 1، شماره 2 ، بهمن 1391، ، صفحه 87-94
چکیده
شکارگری درون رستهای هنگامی رخ میدهد که یک شکارگر از شکارگر دیگری در حالیکه بر سر منابع غذایی مشترک رقابت میکنند، تغذیه کند. در این تحقیق میزان شکارگری درون رستهای بین مراحل مختلف کفشدوزک Hippodamia variegata و پشه شتهخوار Aphidoletes aphidimyza در حضور و عدم حضور شته جالیز Aphis gossypii در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. در عدم حضور شکار خارج رستهای ...
بیشتر
شکارگری درون رستهای هنگامی رخ میدهد که یک شکارگر از شکارگر دیگری در حالیکه بر سر منابع غذایی مشترک رقابت میکنند، تغذیه کند. در این تحقیق میزان شکارگری درون رستهای بین مراحل مختلف کفشدوزک Hippodamia variegata و پشه شتهخوار Aphidoletes aphidimyza در حضور و عدم حضور شته جالیز Aphis gossypii در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. در عدم حضور شکار خارج رستهای (شته جالیز) تمامی مراحل کفشدوزک شامل لارو سن 1، 2، 3، 4، حشرات کامل ماده و نر از مراحل مختلف پشه شتهخوار شامل تخم، لارو 24 ساعته و لارو 48 ساعته تغذیه کردند که بیشترین میزان تغذیه از لارو 48 ساعته به میزان 100 درصد مشاهده شد. کمترین میزان شکارگری نیز در تیمارهای حاوی تخم پشه شتهخوار مشاهده شد. در تمام تیمارها، شکارگری درون رستهای یک طرفه و نامتقارن بود و هیچ تغذیهای از جانب پشه روی مراحل مختلف کفشدوزک دیده نشد. در برآورد میزان شکارگری درون رستهای در حضور تراکمهای متفاوت شکار خارج رستهای، مشخص شد که در تراکم 30، 60، و 120 شته، تفاوت معنیداری بین مقدار شکارگری مورد انتظار و مشاهده شده وجود ندارد، ولی با افزایش تراکم تا 240 شته در هر واحد آزمایش، اثر کاهشی مشاهده شد.
کنترل بیولوژیک بیمایهای گیاهی
کیومرث میره کی؛ محمد عبدالهی؛ فرزانه طلایی
چکیده
به منظور بررسی تأثیر دو قارچ Glomus mosseae وTrichoderma virens بر نماتد Meloidogyne javanica، عامل ریشهگرهی گوجهفرنگی، آزمایشی بهصورت کاملاً تصادفی با هفت تیمار در چهار تکرار در شرایط گلخانهای انجام شد. T. virens از مزارع گندم استان فارس جداسازی و روی محیط کشت PDA تکثیر شد و زادمایه اولیه G. mosseae از گروه باغبانی دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان تهیه شد و ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر دو قارچ Glomus mosseae وTrichoderma virens بر نماتد Meloidogyne javanica، عامل ریشهگرهی گوجهفرنگی، آزمایشی بهصورت کاملاً تصادفی با هفت تیمار در چهار تکرار در شرایط گلخانهای انجام شد. T. virens از مزارع گندم استان فارس جداسازی و روی محیط کشت PDA تکثیر شد و زادمایه اولیه G. mosseae از گروه باغبانی دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان تهیه شد و برای تکثیر و بهدستآوردن جمعیت مورد نظر از هاگهای خالص، از کشت گلدانی استفاده شد. اثر هر دو قارچ در تیمارهای مختلفی بهصورت مجزا و مخلوط با یکدیگر بررسی شد. نتایج این آزمایشها نشان داد که مخلوط این دو قارچ باعث کاهش تمامی فاکتورهای مرتبط با نماتد شد، بهطوری که تعداد گال ریشه از 28/7 گال در هر گرم ریشه به 72/0، تعداد توده تخم از 76/2 توده در هر گرم ریشه به 39/0، تعداد لارو سن دوم از 5/3553 لارو در هر گلدان به 25/2471 و در نهایت، فاکتور تولیدمثل نماتد از 13/2 به 48/1 کاهش یافت. در مورد شاخصهای رشدی گیاه نیز تیمار مخلوط دو قارچ نسبت به تیمار شاهد بدون مایهزنی به نماتد اختلاف معنیدار آماری ندارد. از بین تیمارهای دیگر، کاربرد G. mosseae باعث کنترل نماتد و افزایش میزان رشد رویشی گوجهفرنگی، حتی در مقایسه با تیمار شاهد شد.