ناهید معرفزاده؛ روح اله شریفی؛ هادی خاطری؛ سعید عباسی
چکیده
بیماری زردی و پژمردگی فوزاریومی نخود با عوامل قارچی Fusarium redolens (به اختصار: Fr) و Fusarium oxysporum f. sp. ciceris (به اختصار: Foc)، از بیماریهای مهم این محصول در ایران است. در این پژوهش اثر برخی سویههای پروبیوتیک باکتریایی و قارچی دریافتی از منابع مختلف که متعلق به جنسهای Alcaligenes، Bacillus، Delftia، Pseudomonas، Stenotrophomonas و Trichoderma بودند، در مهار بیمارگرهای مذکور ...
بیشتر
بیماری زردی و پژمردگی فوزاریومی نخود با عوامل قارچی Fusarium redolens (به اختصار: Fr) و Fusarium oxysporum f. sp. ciceris (به اختصار: Foc)، از بیماریهای مهم این محصول در ایران است. در این پژوهش اثر برخی سویههای پروبیوتیک باکتریایی و قارچی دریافتی از منابع مختلف که متعلق به جنسهای Alcaligenes، Bacillus، Delftia، Pseudomonas، Stenotrophomonas و Trichoderma بودند، در مهار بیمارگرهای مذکور در آزمایشگاه و گلخانه و تأثیرشان بر شاخصهای رشدی نخود در حضور بیمارگرها بررسی شد. ترکیبات فرّار کلیه پروبیوتیکها از رشد میسلیوم بیمارگرها جلوگیری نمودند. در آزمون کشت متقابل نیز همه پروبیوتیکها بر رشد Foc اثر بازدارنده داشتند، اما فقط اثر Bacillus pumilus INR7 و Trichoderma harzianum T33 در مهار رشد Fr معنیدار بود. در گلخانه، Delftia tsuruhatensis PIIR و1624 Alcaligenes faecalis به ترتیب با کاهش 38٫۲ و 23٫58 درصدی زردی و 35٫2 درصدی نکروز ریشه ناشی از Fr و افزایش فاکتورهای رشدی، و در مقابل، T. harzianum T33 و Pseudomonas putida RUP1 به ترتیب با کاهش 50 و ۶۶/۳۷ درصدی زردی و ۷۵/۴۴ و ۸۴/۳۷ درصدی نکروز آوندی ناشی از Foc و بهبود رشد نخود، جزو بهترین تیمارها بودند؛ در مجموع، پروبیوتیکهای مورد استفاده، پتانسیل تحریک رشد گیاه و بیوکنترل عوامل زردی و پژمردگی فوزاریومی نخود را داشتند.
ناهید معرفزاده؛ روح اله شریفی؛ هادی خاطری؛ سعید عباسی
چکیده
زردی و پژمردگی فوزاریومی ناشی از Fusarium oxysporum f. sp. ciceris یکی از مهمترین بیماریهای نخود است. در این پژوهش اثر کاربرد جداگانه و ترکیبی قارچ Trichoderma harzianum T33، باکتری Pseudomonas putida RUP1 و میکوریز Rhizophagus intraradices بر مهار این بیمارگر و تأثیر آنها بر فاکتورهای رشدی نخود در حضور بیمارگر در گلخانه و در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار انجام شد. بهاستثنای ...
بیشتر
زردی و پژمردگی فوزاریومی ناشی از Fusarium oxysporum f. sp. ciceris یکی از مهمترین بیماریهای نخود است. در این پژوهش اثر کاربرد جداگانه و ترکیبی قارچ Trichoderma harzianum T33، باکتری Pseudomonas putida RUP1 و میکوریز Rhizophagus intraradices بر مهار این بیمارگر و تأثیر آنها بر فاکتورهای رشدی نخود در حضور بیمارگر در گلخانه و در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار انجام شد. بهاستثنای تیمار ترکیبی سهگانه (متشکل از سه عامل بیوکنترل)، همه تیمارها در مقایسه با شاهد بیمار سبب کاهش معنیدار علائم زردی قسمتهای هوایی و نکروز آوندی ناشی از بیمارگر و نیز افزایش حجم و وزن خشک ریشه و اندام هوایی شدند. همچنین بهجز تیمار سهگانه و تیمار ترکیبی R. intraradices و T. harzianum T33 سایرین وزن تر ریشه و اندام هوایی را نیز افزایش دادند. میکوریز R. intraradices توانست ریشههای نخود را در حضور بیمارگر به میزان ۶۰ درصد و در غیاب بیمارگر به میزان 74 درصد کلونیزه نماید. ترکیب دوگانه سویههای بیوکنترلی با وجود سازگار بودن، اثر همافزایی در بهبود کارایی بیوکنترل و تحریک رشد گیاه نداشت و ترکیب سهگانه این عوامل، فاقد قابلیت بیوکنترلی و یا افزایش فاکتورهای رشدی نخود بود. این پژوهش نشان داد ترکیب عوامل بیوکنترل همیشه همافزا یا کارآمد نیست.
سارا معتضدی؛ سعید عباسی؛ روح اله شریفی
چکیده
باکتریهای افزایشدهنده رشد گیاه، نه تنها قادرند رشد و تولید محصول گیاهان را افزایش دهند، بلکه باعث افزایش مقاومت گیاه به تنشهای زنده و غیرزنده میشوند. طراحی و بهینهسازی فرایند تولید نقش مهمی در افزایش زیستتوده و کارایی این باکتریها دارد. در این مطالعه، نقش برخی منابع کربن در تولید زیستتوده و کارایی باکتری Bacillus pumilus در ...
بیشتر
باکتریهای افزایشدهنده رشد گیاه، نه تنها قادرند رشد و تولید محصول گیاهان را افزایش دهند، بلکه باعث افزایش مقاومت گیاه به تنشهای زنده و غیرزنده میشوند. طراحی و بهینهسازی فرایند تولید نقش مهمی در افزایش زیستتوده و کارایی این باکتریها دارد. در این مطالعه، نقش برخی منابع کربن در تولید زیستتوده و کارایی باکتری Bacillus pumilus در مهار بیمارگر Rhizoctonia solani عامل بیماری مرگ گیاهچه لوبیا مورد ارزیابی قرار گرفت. اثر سه غلظت از منابع کربنی گلوکز، ملاس چغندرقند، شکر قهوهای، پودر ذرت و پودر برنج روی تولید زیستتوده سویه B. pumilus INR7 و کارایی آن در افزایش رشد گیاه و مهار مرگ گیاهچه لوبیا در شرایط گلخانه بررسی شد. بیشترین تولید زیستتوده به مقدار 109×90/2 و 109×34/2 واحد کلنی به ترتیب در غلظت 20 گرم در لیتر گلوکز و شکر قهوهای به دست آمد. با افزایش غلظت گلوکز تولید زیستتوده کاهش یافت ولی کارایی باکتری در افزایش صفات رشدی گیاه بهبود پیدا کرد بطوری که بیشترین طول اندام-های هوایی در غلظت 40 گرم در لیتر گلوکز حاصل شد. ملاس چغندرقند نیز در غلظت 20 میلیلیتر در لیتر به صورت معنیداری باعث افزایش کارایی باکتری در افزایش صفات رشدی گیاه شد. اثر منابع کربن در افزایش کارایی کنترل بیولوژیکی نشان داد باکتری به دست آمده از محیط حاوی گلوکز در غلظت 40 گرم در لیتر باعث کاهش 13 درصدی بیماری در مقایسه با محیط پایه شد. ملاس نیز در غلظتهای 20 و 40 میلیلیتر در لیتر اثر قابل توجهای در افزایش کارایی کنترل بیولوژیکی سویه B. pumilus INR7 ایفا کرد.
کنترل بیولوژیک بیمایهای گیاهی
مجید قرایی؛ صمد جمالی؛ سعید عباسی
چکیده
بیماری کپک خاکستری با عامل Botrytis cinerea یکی از بیماریهای مهم پس از برداشت به ویژه در میوه سیب و توتفرنگی است. به منظور مهار زیستی این بیمارگر از 14 جدایه مخمری استفاده شد. جدایه ها از منابع طبیعی و گیاهان جداسازی شدند. پس از شناسایی مولکولی، جدایه ها برای ارزیابی توانایی مهار زیستی علیه B. cinerea در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار به روش ...
بیشتر
بیماری کپک خاکستری با عامل Botrytis cinerea یکی از بیماریهای مهم پس از برداشت به ویژه در میوه سیب و توتفرنگی است. به منظور مهار زیستی این بیمارگر از 14 جدایه مخمری استفاده شد. جدایه ها از منابع طبیعی و گیاهان جداسازی شدند. پس از شناسایی مولکولی، جدایه ها برای ارزیابی توانایی مهار زیستی علیه B. cinerea در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار به روش کشت متقابل روی محیط کشت سیب زمینی دکستروز آگار مورد استفاده قرار گرفتند. مخمرهای شناسایی شده عبارت بودند از: Pichia kudriavzevii ، Pichia galeiformis، Galactomyces candidum، Meyerozma guilliermondii، Saccharomyces cerevisiae، Zygoascus meyerae، Pichia sp.، Candida parapsilosis، Metschnikowia sp. ، Candida boidinii، Lecythophora sp.. و Candida catenulatea که بیشترین تاثیر در بازدارندگی را گونه G. candidum (85/47 درصد) و کمترین تاثیر را گونه P. kudriavzevii ( 53/6 درصد) داشت. نتایج نشان داد که اکثر مخمرهای آسکومیستی شناسایی شده قدرت مهار کنندگی این بیمارگر را با درصدهای مختلف از 48 - 7 داشتند.
کنترل بیولوژیک بیمایهای گیاهی
ارغوان اردلان؛ سعید عباسی؛ روح اله شریفی
چکیده
یکی از راهبردهایی که در امر تجاری سازی عوامل بیوکنترل در نظر گرفته میشود، بحث طراحی محیط کشت برای تولید انبوه این باکتریهاست. این پژوهش با هدف بررسی اثر برخی عناصر معدنی روی تولید زیستتوده و فعالیت بیوکنترلی باکتریBacillus pumilus INR7 علیه Rhizoctonia solaniعامل مرگ گیاهچۀ لوبیا به اجرا درآمد. عناصر معدنی مورد استفاده در این پژوهش شامل آهن، روی، ...
بیشتر
یکی از راهبردهایی که در امر تجاری سازی عوامل بیوکنترل در نظر گرفته میشود، بحث طراحی محیط کشت برای تولید انبوه این باکتریهاست. این پژوهش با هدف بررسی اثر برخی عناصر معدنی روی تولید زیستتوده و فعالیت بیوکنترلی باکتریBacillus pumilus INR7 علیه Rhizoctonia solaniعامل مرگ گیاهچۀ لوبیا به اجرا درآمد. عناصر معدنی مورد استفاده در این پژوهش شامل آهن، روی، مس، بُر، کبالت، مولیبدن و منگنز بود که هر کدام در سه غلظت مورد استفاده قرار گرفتند. در این میان، غلظت متوسط و بیشینۀ آهن (36 و 72 میکرومول) و مس (7 و 14 میکرومول) و غلظت کمینۀ منگنز (5/12 میکرومول) به صورت معنیداری باعث افزایش جمعیت باکتری شدند. غلظت کمینه و متوسط روی (35 و 70 میکرومول) و بیشینۀ کبالت (14 میکرومول) باعث کاهش معنیدار جمعیت باکتری در مقایسه با محیط پایه M1 شدند. در آزمون گلخانهای، عناصر آهن در غلظت متوسط (36) و مس در غلظت بیشینه (14 میکرومول) بیشترین اثر را در افزایش کارایی باکتری در کنترل بیماری مرگ گیاهچۀ لوبیا نشان دادند. در مقابل، غلظتهای بیشینۀ آهن (72 میکرومول)، کمینۀ روی (35 میکرومول)، بیشینۀ منگنز (50 میکرومول) و متوسط مولیبدن (1/8 میکرومول) باعث کاهش معنیدار کارایی بیوکنترلی باکتری در مقایسه با محیط پایه M1 شدند. در مجموع، غلظت بهینه برای عناصر مورد استفاده مشابه نبود و حتی در مورد یک عنصر خاص بین غلظت بهینه برای تولید زیستتوده و کارایی باکتری در بیوکنترل بیماری اختلاف وجود داشت.