2024-03-29T09:14:17Z
https://jbiocontrol.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=7768
کنترل بیولوژیک آفات و بیماری های گیاهی
2322-2883
2322-2883
1395
5
1
بررسی تأثیر اسانس چهار گیاه دارویی و دو گونة Trichoderma در کنترل زیستی قارچهای عامل پوسیدگی میوة انگور
مهدی
داوری
رباب
اعزازی
انگور همانند دیگر محصولات باغی به دلیل داشتن رطوبت زیاد، pH نسبی پایین و غنی بودن از مواد غذایی، در معرض حملة انواع بیمارگرهای قارچی در مراحل برداشت و انبارداری قرار دارد. در این تحقیق، در آغاز اقدام به جداسازی قارچهای بیماریزای پس از برداشت انگور در منطقة مشگینشهر شد و قارچهای Botrytis cinerea و Cladosporium cladosporioides بهعنوان گونههای غالب شناسایی شدند. Aspergillus tubingensis نیز به عنوان عامل پوسیدگی و زهرابهزا (توکسینزا) روی انگور و کشمش برای این بررسی انتخاب شد. سپس به منظور ارزیابی امکان کنترل زیستی (بیولوژیک) آنها، تأثیر دو گونة Trichoderma harzianum T447 و T. hamatum T622 و اسانس چهار گیاه دارویی پونة کوهی، نعناع خوراکی، رازیانه و بومادران در شرایط آزمایشگاهی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که هر دو گونة قارچ آنتاگونیست در رقابت تغذیهای موفقتر از قارچهای بیمارگر هستند، ترکیبات فرّار این قارچها بیشترین تأثیر بازدارندگی را در تعامل با C. cladosporioides نشان دادند. غلظت 10 درصد ترشحات برون یاختهای جدایة T. harzianum T447 نیز بازدارندگی بیش از 85 درصد علیه قارچهای بیمارگر نشان داد. همچنین معلوم شد که بین گونة قارچی، نوع اسانس و غلظتهای مختلف آن در میزان بازدارندگی از رشد میسلیومی قارچها تفاوت معنیداری (01/0P≤) وجود دارد. پونة کوهی و رازیانه به ترتیب بهعنوان مؤثرترین و ضعیفترین اسانسها شناخته شدند. تجزیة GC-MS چهار اسانس نامبرده نیز نشان داد که به ترتیب پیپریتون و سیسپیپریتون اکسید، المنتون، دیمتیل-4 (ای)6-اکتادین-2-ال و ترنسآنتول اجزای اصلی آنها هستند. با توجه به بازدارندگی مناسب اسانسها و قارچهای کنترل زیستی نامبرده، تحقیقات تکمیلی در زمینة بهکارگیری آنها برای کنترل بیماریهای پس از برداشت انگور توصیه میشود.
اسانس
انگور
بیماریهای پس از برداشت
کنترل زیستی
Trichoderma spp
2016
05
21
1
12
https://jbiocontrol.ut.ac.ir/article_58548_9f599587554bf98929f7f322976f73fa.pdf
کنترل بیولوژیک آفات و بیماری های گیاهی
2322-2883
2322-2883
1395
5
1
کنترل زیستی بیماری کپک خاکستری در سه رقم توتفرنگی با استفاده از استرینهای Bacillus
جهانشیر
امینی
ساسان
فیضی
سهیلا
میرزایی
در این تحقیق تأثیر سویه (استرین)های باسیلوس روی جوانهزنی اسپور و رشد میسلیوم Botrytis cinerea به منظور کنترل زیستی (بیولوژیک) پوسیدگی میوه در سه رقم توتفرنگی شامل Quineliza، Paros و Kurdistan در شرایط آزمایشگاه بررسی شد. از تأثیر سیودو سویۀ جنس باسیلوس روی قارچ بیمارگر در کشت چهار نقطهای، ده سویه که بیشترین بازدارندگی را از رشد داشتند برای کارهای بعدی انتخاب شدند. تأثیر ناهمسازی (آنتاگونیستی) ده سویه روی قارچ بیمارگر با استفاده از آزمون کشت متقابل، سوختوسازگر (متابولیت)های فرّار و تولید مایع خارج یاختهای در شرایط آزمایشگاه انجام شد. نتایج نشان داد که همه سویههای باسیلوس در هر سه آزمون، رشد قارچ بیمارگر را کاهش دادند و این کاهش در جدایههای مختلف متفاوت است. درصد کاهش رشد در کشت متقابل، سوختوسازگرهای فرّار و تولید مایع خارج یاختهای به ترتیب بین 1/67-5/30، 2/86-5/27 و 82-41 متغیر بود. افزون بر این، تأثیر سویههای باسیلوس روی جوانهزنی اسپور و رشد میسلیوم قارچ بیمارگر روی میوههای سه رقم توتفرنگی نشان داد که همۀ سویههای باکتری میتوانند جوانهزنی و رشد میسلیوم قارچ بیمارگر را کاهش دهند و این کاهش در جدایههای مختلف متفاوت بود. همچنین شدت بیماری پوسیدگی میوه توتفرنگی در میوههای تیمارشده با سویههای باسیلوس کاهش شایانتوجهی در مقایسه با تیمار شاهد نشان دادند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که ترکیبات تولیدشده بهوسیلۀ سویههای باسیلوس توانایی زیادی در کنترل زیستی بیماری کپک خاکستری دارند و نیاز است تحقیقات بیشتری در شرایط مزرعه روی آنها صورت گیرد.
پوسیدگی میوۀ توتفرنگی
کنترل زیستی
گونههای باسیلوس
2016
05
21
13
23
https://jbiocontrol.ut.ac.ir/article_58549_688f4c522d259d40d859d93fea13d309.pdf
کنترل بیولوژیک آفات و بیماری های گیاهی
2322-2883
2322-2883
1395
5
1
بررسی مقاومت رقمهای تجارتی توتفرنگی در برابر Botrytis cinerea و تأثیر کنترلی اسانس رازیانه و قارچکش ایپرودیون- کاربندازیم روی آن
سیدجعفر
نصیری طالشی
صفرعلی
مهدیان
محمدعلی
تاجیک قنبری
سید امین
علیان
قارچ Botrytis cinerea یکی از مهمترین عاملهای پوسیدگی میوة توتفرنگی است. بهمنظور ارزیابی بیماریزایی این قارچ و تأثیر کنترلی اسانس رازیانه روی آن، از میوههای توتفرنگی آلوده به پوسیدگی خاکستری در مناطق مختلف استان مازندران 41 جدایه گردآوری شد. پس از خالصسازی، بیماریزایی جدایهها روی سه رقم توتفرنگی کاماروسا، پاروس و گیلاسی انجام شد. شناسایی ریختشناختی (مورفولوژیکی) جدایهها با استفاده از مشخصات رویشی و شناسایی مولکولی با استفاده از آغازگر اختصاصی C729 و آغازگرهای عمومی ITS4 و ITS5 انجام شد. بازدارندگی از رشد قارچ با اسانس گیاه رازیانه و قارچکش ایپردیون- کاربندازیم آزمایش شد. نتایج نشان داد که بر پایة خصوصیات ریختشناختی همة جدایهها به قارچ B. cinerea تعلق داشتند. شناسایی جدایهها با استفاده از آغازگر اختصاصی C729 نشان داد همة آنها باند 700 جفت بازی داشتند. بر پایة شدت بیماریزایی روی سه رقم توتفرنگی، جدایهها در هفت گروه قرار گرفتند. ناحیۀ ITS دی. ان. آ. ریبوزومی نمایندة گروهها با استفاده از جفت آغازگرهای ITS4 و ITS5 افزایش شد. پس از توالییابی و همردیفسازی با دیگر توالیهای مرتبط ثبتشده در بانک ژن، بین جدایهها تنوع بالای ژنتیکی مشاهده شد. جدایههای مورد آزمایش در پنج گروه با همسانی 80درصد قرار گرفتند. در ارزیابی آزمایشگاهی مشخص شد که با بالا رفتن غلظت اسانس رازیانه، فعالیت ضدقارچی آن علیه B. cinerea افزایش یافت. غلظت µl/l۱۰۰۰ تأثیر بازدارندگی بیشتری نسبت به دو غلظت پایینتر (۵۰۰ و ۷۵۰ میکرولیتر در لیتر) داشت و میزان بیماری را تا 7/94 درصد در مقایسه با شاهد کاهش داد. قارچکش ایپردیون- کاربندازیم باعث مهار جدایههای این قارچ در آزمایشگاه شد.
اسانس رازیانه
ایپرودیون-کاربندازیم
پوسیدگی خاکستری
توتفرنگی
2016
05
21
25
37
https://jbiocontrol.ut.ac.ir/article_58550_d5e3e351b99bc83a90d2241b83ee32fb.pdf
کنترل بیولوژیک آفات و بیماری های گیاهی
2322-2883
2322-2883
1395
5
1
بررسی تغییرپذیری یاختههای خونی و فعالیت فنلاکسیداز لارو پروانۀ مومخوار بزرگ تیمارشده با دو گونة نماتود Heterorhabditis bacteriophora و Steinernema feltiae
زهرا
راحت خواه
جواد
کریمی
محمد
قدمیاری
غلامحسین
مروج
ایمنی در حشرات شامل بخشهای مختلف دفاع رفتاری، فیزیکی و ایمنی ذاتی آنهاست. در این بررسی، مؤلفههای کلیدی دخیل در سازوکارهای ایمنی ذاتی لارو پروانۀ مومخوار بزرگ Galleria mellonella بهعنوان حشرۀ مدل، (شامل تغییر در شمار و انواع یاختههای خونی یا هموسیتها و نیز تغییرپذیری فعالیت آنزیم فنلاکسیداز) در برابر دو گونه جدایۀ بومی نماتود بیمارگر حشرات، Heterorhabditis bacteriophora و Steinernema feltiae بررسی شد. شمار کل یاختههای خونی لارو میزبان بیدرنگ پس از تزریق گونۀ H. bacteriophora افزایش یافت. در بین تیپهای مختلف یاختهای، پلاسماتوسیتها و گرانولوسیتها فراوانی بیشتری داشتند. در لاروهای تیمارشده با گونۀ S. feltiae این واکنش متفاوت بود. نماتود اخیر تأثیری در نوسان سریع جمعیت یاختههای خونی در زمانهای اولیه (پانزده دقیقه تا چهار ساعت) پس از تزریق نداشت. اما با گذشت زمان، در هشت و دوازده ساعت پس از تزریق، جمعیت یاختههای خونی در همولنف لاروهای تیمارشده با هر دو گونه نماتود کاهش یافت. در بخش دفاع هیومرال نیز مشخص شد که گونۀ H. bacteriophora باعث تحریک و افزایش فعالیت آنزیم فنلاکسیداز در پانزده دقیقه تا هشت ساعت پس از ورود به حفرۀ عمومی میشود درحالیکه، تغییر سطح کمی این آنزیم در زمان تقابل میزبان با گونۀ S. feltiae به مراتب کمتر بود.
ایمنی حشرات
پاسخ یاختهای
پاسخ هیومرال
بیمارگر حشرات
نماتودهای بیمارگر حشرات
2016
05
21
39
47
https://jbiocontrol.ut.ac.ir/article_58600_2af9456a65121dde97084826eab2c37a.pdf
کنترل بیولوژیک آفات و بیماری های گیاهی
2322-2883
2322-2883
1395
5
1
بهینهسازی محیط کشتBG11 بهمنظور افزایش تأثیر ضدقارچی سیانوباکتری Cyanobacterium sp. PGU1 علیه برخی بیمارگرهای قارچی گیاهان
مریم
نجفیان
محمد
مدرسی
مهران
آوخ کیسمی
فاطمه
جمالی
سیانوباکتریها بهعلت تولید انواع متابولیتهای ثانویه و ترکیبات ضدمیکروبی موردتوجه بسیاری از محققان قرارگرفتهاند. این تحقیق بهمنظور بهینهسازی محیط کشت BG11 با هدف افزایش تأثیر ضدقارچی سیانوباکتری Cyanobacteriumsp.PGU1 علیه دو قارچ بیماریزای گیاهی Fusarium oxysporum f. sp. lycopersici و Rhizoctonia solani AG2-2-IIIB انجام شد. سیانوباکتری جداسازیشده از آب خلیجفارس با دو روش ریختشناختی (مورفولوژیک) و تعیین توالی 16S rRNA با عنوان Cyanobacterium sp. PGU1 شناسایی شد. بهینهسازی محیط کشتBG11، با تغییر میزان منابع نیتروژن و فسفات موجود در محیط کشت، هرکدام در سه سطح، شامل 75/0، 5/1 و 3 گرم در لیتر برای NaNO3 و میزان 02/0، 04/0 و 08/0 گرم در لیتر برای K2HPO4انجام شد و تأثیر این مقادیر بر فعالیت ضد قارچی سیانوباکتری بررسی شد. تأثیر ضدقارچی عصارۀ متانولی بهدستآمده از کشت خالص سیانوباکتری، پیش و پس از بهینهسازی به روش اختلاط عصاره در محیط کشت بررسی شد. پس از بهینهسازی محیط کشت، درصد جلوگیری از رشد F. oxysporum f. sp. lycopersici از 33/79 به 43/87 درصد و برای AG2-2-IIIB R. solani از 47/82 به 62/90 درصد افزایش یافت.
بهینهسازی
ترکیبات ضدقارچی
سیانوباکتری
محیط کشت
2016
05
21
49
58
https://jbiocontrol.ut.ac.ir/article_58604_07f19bff826c6adb596a53f98ecdb357.pdf
کنترل بیولوژیک آفات و بیماری های گیاهی
2322-2883
2322-2883
1395
5
1
تأثیر دما روی تداخل متقابل کفشدوزک شکارگر Cryptolaemus montrouzieri با تغذیه از شپشک آردآلود مرکبات Planococcus citri
الهام
محصصیان
حسین
رنجبر اقدم
لادن
صدیقی
کفشدوزک Cryptoleamus montrouzieri مهمترین دشمن طبیعی شپشکPseudococcus citri است. در این پژوهش، تأثیر دماهای مختلف و تراکمهای مختلف کفشدوزک کریپتولموس روی شکار سرانه، توان جستجوگری و تداخل متقابل کفشدوزک یادشده با تغذیه از پورههای P. citri بررسی و ارزیابی شد. به منظور برآورد ضریب تداخل از مدل هسل و وارلی استفاده شد. تجزیۀ واریانس نتایج نشان داد، سرانۀ شکار کفشدوزکهای نر و ماده در سطح اطمینان 99 درصد متأثر از اثرات متقابل دما و تراکم شکارگر نیست. درحالیکه تغییر تراکم شکارگر و دما روی سرانۀ شکار هر دو جنس کفشدوزک مؤثر بودند. بیشینه و کمینۀ سرانۀ شکار کفشدوزکهای نر 83/16 و 96/7 عدد پورۀ شپشک به ترتیب در تراکمهای یک و هشت عدد کفشدوزک برآورد شد. از سوی دیگر، بیشینه و کمینۀ سرانۀ شکار کفشدوزکهای ماده 17/24 و 59/9 عدد پورۀ شپشک در تراکمهای یک و هشت عدد کفشدوزک بود. بر پایۀ نتایج بهدستآمده مشخص شد افزایش تراکم کفشدوزک موجب کاهش سرانۀ شکار و توان جستجوگری آنها میشود. درحالیکه افزایش دما موجب افزایش شکار سرانه و توان جستجوگری کفشدوزکها میشود. درنهایت مشخص شد تغییر دما و نسبت شکارگر-شکار روی میزان تداخل متقابل کفشدوزک کریپتولموس مؤثر است.
تداخل متقابل
رفتار کاوشگری
شکار-شکارگر
کفشدوزک کریپتولموس
2016
05
21
59
66
https://jbiocontrol.ut.ac.ir/article_58612_a1518b1b0c6def200eeee688d6df4b6d.pdf
کنترل بیولوژیک آفات و بیماری های گیاهی
2322-2883
2322-2883
1395
5
1
تأثیر برخی عاملهای زیستبوم شناختی بر همزیستی قارچریشههای آربوسکولار با سیبزمینی در استان آذربایجان غربی
مینا
کلاهنمدی
ابراهیم
صداقتی
محمد
مرادی
حسین
علایی
قارچریشههای (میکوریز) آربوسکولار به دلیل اثرات بسیار سودمندی که در رشد و نمو گیاهان و افزایش مقاومت آنها به شرایط نامساعد دارند، موردتوجه بسیاری از محققان در نظام کشاورزی پایدار هستند. عاملهای مختلف زنده و غیرزنده میتواند توسعه ارتباط قارچریشهایی را تحت تأثیر قرار دهند. بهمنظور بررسی برخی عاملهای مؤثر بر همزیستی قارچهای میکوریز آربوسکولار با گیاه سیبزمینی، نمونهبرداری از کشتزارهای استان آذربایجان غربی در شهریور 1391 انجام شد. اطلاعاتی مانند رقم سیبزمینی، عملکرد، تناوب زراعی و برنامة کودی برای هر نمونه گردآوری شد. بررسیهای آزمایشگاهی شامل درصد استقرار یا کلنیزاسیون ریشه با قارچریشههای آربوسکولار، آلودگی ریشه با درونرست (اندوفیت)های دیواره تیره، جمعیت اسپور، EC، pH و بافت خاک روی 31 نمونه خاک و ریشه انجام شد. نتایج نشان داد بین درصد استقرار قارچریشهها و جمعیت اسپوری خاک با عملکرد سیبزمینی ارتباط مستقیم وجود دارد. بهطورکلی نظام تککشتی و تناوب با گیاهان میزبان مناسب قارچریشه بهویژه خانواده لگومینوز باعث بهبود استقرار قارچریشههایی شد. همچنین پیشینة کشت، نوع کوددهی و ریزموجودات (میکروارگانیسمهای) خاک، کلنیزاسیون قارچریشهها را تحت تأثیر قرار دادند.
سیبزمینی
فراوانی اسپور
قارچریشه آربوسکولار
کلنیزاسیون
2016
05
21
67
78
https://jbiocontrol.ut.ac.ir/article_58618_dbb214b534ca3c40a4ccb356fd468901.pdf
کنترل بیولوژیک آفات و بیماری های گیاهی
2322-2883
2322-2883
1395
5
1
لیپوپپتیدهای خانوادۀ ایتورین بهعنوان ترکیبهای کلیدی در خاصیت آنتاگونیستی باکتری UTB96 Bacillus subtilis علیه Aspergillus flavus
حمیده
افشارمنش
مسعود
احمدزاده
اعضای جنس باسیلوس بهعنوان باکتریهای آنتاگونیست امیدبخش برای کنترل زیستی (بیولوژیک) عاملهای بیماریزای گیاهی شناخته شدهاند. در این تحقیق عصارۀ بدون یاختهای سه سویه Bacillus subtilis UTB96، B. subtilis UTB1 وB. subtilis UTB70 علیه قارچ Aspergillus flavus R5 به روش کشت متقابل بررسی شد که سویۀ B. subtilis UTB96 بیشترین اثر بازدارندگی (05/0p≤) را نشان داد. رنگنگاری (کروماتوگرافی) لایۀ نازک با لیپوپپتیدهای استخراجشده از باکتریها، نشاندهندۀ حضور هر سه خانواده از لیپوپپتیدهای ایتورین، فنجایسین و سورفکتین در هر سه سویه است. تجزیهوتحلیل بیواتوگرافی کروماتوگرامها علیه قارچ A. flavus R5، نقش بالقوۀ ایتورینها را در فعالیت ضدقارچی سویۀ B. subtilis UTB96 مشخص کرد. بهمنظور تأیید نقش ایتورینها در فعالیت ضدقارچی سویۀ B. subtilis UTB96، ژن bmyB (سومین ژن در مسیر زیستساخت یا بیوسنتز ایتورینها) به کمک جهشزایی هدفمند تخریب شد. بررسی مولکولی شامل تجزیهوتحلیل PCR و توالییابی قطعۀ افزایشیافته در جهشیافتهها مشخص کرد که ژن مقاومت به آنتیبیوتیک اسپکتینومایسین جایگزین ژن هدف (bmyB) شده و بهاینترتیب این ژن تخریب شده است. مقایسۀ فنوتیپی جهشیافتههای bmyB با سویۀ مادری نشان داد که فعالیت ضدقارچی عصارۀ بدون یاختهای و لیپوپپتیدهای استخراجشدۀ جهشیافتهها در کشت متقابل باA. flavus ، تجزیهوتحلیل اتوبیوگرافی و نیز روی میوۀ پسته کاهش چشمگیری یافته است. بنابراین، یافتههای این پژوهش گویای نقش اصلی لیپوپپتیدهای خانوادۀ ایتورین در کنترل زیستی سویۀ B. subtilis UTB96 علیه A. flavus R5 است.
Aspergillus
Bacillus
کنترل بیولوژیک
لیپوپپتید
2016
05
21
79
95
https://jbiocontrol.ut.ac.ir/article_58619_d2055540c87cd336548b6acc782a1d08.pdf
کنترل بیولوژیک آفات و بیماری های گیاهی
2322-2883
2322-2883
1395
5
1
ارزیابی توانایی کنترل بیولوژیک مخمر Pichia membranaefaciens در برابر بیمارگرهای پوسیدگی خوشۀ انگور Aspergillus tubingensis و Penicillium crustosum
سعیده
رنجبر چهار برج
اکبر
شیرزاد
مهدی
ارزنلو
بیماری پوسیدگی خوشه یکی از بیماریهای مهم انگور است که توسط شماری از قارچهای عامل پوسیدگی انباری از جمله Aspergillus tubingensis و Penicillium crustosum ایجاد میشود. در این تحقیق برخی از سازوکارهای کنترل بیولوژیک دو جدایه از مخمر Pichia membranaefaciens شامل توانایی رقابتی، توانایی تولید سیدروفور و زهرابه (توکسین)، برهمکنش بین یاختههای مخمری با میسلیوم قارچی و توانایی تولید آنزیمهای تجزیهکننده در برابر بیمارگرهای قارچی بررسی شد. در شرایط آزمایشگاهی جدایههای مخمر توانایی رقابتی بالایی علیه بیمارگرها در محیط کشت PDA اصلاحی با میزان پایین قند دکستروز نشان دادند. این جدایهها افزون بر بازدارندگی از رشد بیمارگرها در آزمون کشت متقابل با دو میزان متفاوت قند دکستروز، توانایی تولید سیدروفور و زهرابه را هم نشان دادند. نتایج مربوط به بررسی برهمکنشهای بین بیمارگرهای قارچی و مخمرهای آنتاگونیست، نشان داد که یاختههای مخمر در اتصال به میسلیومهای بیمارگرها توانایی بالایی دارند. در ادامۀ این بررسی برهمکنش، توانایی تولید آنزیمهای تجزیهکننده توسط جدایهها نیز مشاهده شد. در شرایط انباری میزان آلودگی خوشهها به بیمارگرهای A. tubingensis وP. crustosum توسط جدایۀ P4 بهترتیب 16/49 درصد و 64/62 درصد و توسط P5 بهترتیب 88/44 درصد و 3/50 درصد کاهش داده شدند. بنابر نتایج این تحقیق هر دو جدایه در شرایط آزمایشگاهی و انباری قابلیت کنترل بیولوژیک رشد بیمارگرها را دارند.
آنزیمهای تجزیهکننده
سیدروفور
زهرابه
2016
05
21
97
110
https://jbiocontrol.ut.ac.ir/article_58932_3171f50764a9b796f08f8d80a7ef86e5.pdf
کنترل بیولوژیک آفات و بیماری های گیاهی
2322-2883
2322-2883
1395
5
1
تأثیر کودهای زیستی در مقاومت خیار گلخانهای به بیماری مرگ گیاهچه ناشی از Pythium aphanidermatum و افزایش اجزای عملکرد
سید کاظم
صباغ
شاهو
ولی زاده
بیماری مرگ گیاهچۀ خیار Pythium aphanidermatum یکی از بیماریهای زیانبار خیار است. در این تحقیق، تأثیر سه کود زیستی (بیولوژیک) شامل: نیتروکسین، قارچریشه (میکوریز) و ورمیکمپوست بهصورت تنها و تلفیق، در القای مقاومت و افزایش اجزای عملکرد خیار گلخانهای (ES-2862) آلوده به بیماری مرگ گیاهچه بررسی شد. این آزمایش در شرایط گلخانه و در قالب طرح کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. نتایج بررسی شدت بیماریزایی نشان داد که تیمار ورمیکمپوست + قارچریشه+ نیتروکسین (37درصد) و تیمار ورمیکمپوست + نیتروکسین (73درصد) بهترتیب بیشترین و کمترین تأثیر را در کاهش شدت بیماری دارند. تیمار مربوط به مخلوط سه کود بیشترین تأثیر را در افزایش اجزای عملکرد خیار داشت، درحالیکه قارچریشه بهتنهایی کمترین تأثیر را در اغلب صفات نشان داد. بررسی میزان تغییرپذیری ژنهای Cupi4 و Chitinase با روش qRT-PCR نشان داد که بیان این دو ژن، تحت تأثیر تیمارها قرارگرفته و برای ژن Cupi4 (65/23) تیمار مخلوط سه کود و برای ژن Chitinase (45/2) تیمار قارچریشه، بیشترین تأثیر را در الگوی بیان ژن نشان داد. با توجه به نتایج بهدستآمده، چنین نتیجهگیری میشود که از این کودها میتوان بهعنوان عاملهای بیوکنترل در برابر عاملهای بیمارگر قارچی استفاده کرد.
القای مقاومت
بوتهمیری خیار
بیان ژن
کودهای زیستی
کیتیناز
2016
05
21
111
122
https://jbiocontrol.ut.ac.ir/article_58933_05ab25c89d1eed09c1b4461f1b87f3e7.pdf
کنترل بیولوژیک آفات و بیماری های گیاهی
2322-2883
2322-2883
1395
5
1
کنترل بیولوژیک بیماری سوختگی نخود با جدایه های سه گونۀ Trichoderma
هانیه
ناقد
مهدی
صدروی
شعله
کاظمی
سوختگی، ناشی از قارچ Mycosphaerella rabiei، مهمترین بیماری نخود در ایران است. بهمنظور یافتن روشی برای کنترل بیولوژیک این بیماری، در آغاز اثر 36 جدایه از سه گونۀ Trichoderma harzianum، T. virens و T. atroviride روی یک جدایۀ پرآزار بیمارگر در فرآیند آزمونهای فراانگلی، کشت متقابل و تولید مواد فرّار پادزی، در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. آنگاه تأثیر جدایههای برتر این گونهها روی شدت بیماری و رشد نخود در گلخانه آزمایش شد. نتایج نشان داد که تأثیر بازدارندگی از رشد پرگنة بیمارگر توسط بعضی جدایههای T. harzianum تا 42/52 درصد در شرایط آزمایشگاهی بیشتر از دیگرگونهها است. جدایههای این قارچدر شرایط گلخانه نیز توانایی بیشتری در کاهش شدت بیماری داشتند. همچنین بعضی جدایههای T. harzianumو T. atroviride توانایی حفظ رشد رویشی بوتهها در حضور بیمارگر در حد شاهد سالم نشان دادند.توانایی جدایههای این گونههای Trichoderma در کنترل بیولوژیک بیماریدر شرایط گلخانهبرای نخستین بار گزارش میشود.
سوختگی
نخود
Ascochyta
Mycosphaerella
Trichoderma
2016
05
21
123
127
https://jbiocontrol.ut.ac.ir/article_58934_1586b9001124d6f92fbcff0bdded211b.pdf